فروشند. سفال فروشند. خزف ها . سفالگر .
سفال فروش
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
سفال فروش. [ س ُ / س ِ ف ُ ] ( نف مرکب ) فروشنده سفال. فروشنده خزف ها. سفالگر :
ای بسا تیزطبع کاهل کوش
که شد از کاهلی سفال فروش.
ای بسا تیزطبع کاهل کوش
که شد از کاهلی سفال فروش.
نظامی.
کلمات دیگر: