کلمه جو
صفحه اصلی

شنزره

لغت نامه دهخدا

شنزرة. [ ش َ زَ رَ ] (ع مص )درشت گردیدن مرد: شنزر الرجل شنزرةً؛ درشت گردید مرد. (منتهی الارب ). || (اِمص ) درشتی هر چیزی . (منتهی الارب ). غلظت و خشونت . (از اقرب الموارد).


( شنزرة ) شنزرة. [ ش َ زَ رَ ] ( ع مص )درشت گردیدن مرد: شنزر الرجل شنزرةً؛ درشت گردید مرد. ( منتهی الارب ). || ( اِمص ) درشتی هر چیزی. ( منتهی الارب ). غلظت و خشونت. ( از اقرب الموارد ).


کلمات دیگر: