کلمه جو
صفحه اصلی

سفت و سخت

فارسی به انگلیسی

rock-ribbed, stiff

فرهنگ فارسی

سخت مقاومت کرد . سخت ابرام ورزیدن .

لغت نامه دهخدا

سفت و سخت. [ س ِ ت ُ س َ ] ( ترکیب عطفی ، ص مرکب ) محکم و استوار و پابرجا. بسیار مقاوم.
- سفت و سخت ایستادن ؛ سخت مقاومت کردن و ابرام ورزیدن.


کلمات دیگر: