مردن پادشاه
شنقار
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
شنقار. [ ش ُ ] ( اِ ) شنغار. سنقر. بمعنی شنغار است که جانور سیاه چشم شبیه به چرغ باشد و سلاطین شکار فرمایند. ( برهان ). نام طائر شکاری سفیدرنگ برابر با عقاب لیکن در قوت از عقاب زیاده و بسیار کمیاب است و این لفظ ترکی است و در رسم الخط ترکی شونقار نویسند. ( از غیاث اللغات ) ( آنندراج ). و رجوع به شنغار شود.
شنقار. [ ش ُ ] ( اِ ) مردن پادشاه. ( فرهنگ نظام ). رجوع به شنقار شدن شود.
شنقار. [ ش ُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان حومه بخش سلدوز شهرستان ارومیه. سکنه آن 98 تن. آب آن از کدارچای. محصول آن غلات ، چغندر،توتون و حبوبات. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
شنقار. [ ش ُ ] ( اِ ) مردن پادشاه. ( فرهنگ نظام ). رجوع به شنقار شدن شود.
شنقار. [ ش ُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان حومه بخش سلدوز شهرستان ارومیه. سکنه آن 98 تن. آب آن از کدارچای. محصول آن غلات ، چغندر،توتون و حبوبات. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
شنقار. [ ش ُ ] (اِ) شنغار. سنقر. بمعنی شنغار است که جانور سیاه چشم شبیه به چرغ باشد و سلاطین شکار فرمایند. (برهان ). نام طائر شکاری سفیدرنگ برابر با عقاب لیکن در قوت از عقاب زیاده و بسیار کمیاب است و این لفظ ترکی است و در رسم الخط ترکی شونقار نویسند. (از غیاث اللغات ) (آنندراج ). و رجوع به شنغار شود.
شنقار. [ ش ُ ] (اِ) مردن پادشاه . (فرهنگ نظام ). رجوع به شنقار شدن شود.
شنقار. [ ش ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش سلدوز شهرستان ارومیه . سکنه ٔ آن 98 تن . آب آن از کدارچای . محصول آن غلات ، چغندر،توتون و حبوبات . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
دانشنامه عمومی
شُنقار (نام علمی: Falco rusticolus) یا باز سیاه چشم بزرگترین گونه از سرده شاهین است. این پرنده از دیرباز محبوب ترین یا دست کم یکی از محبوب ترین پرندگان شکاری در بازداری بوده است. بین وایکینگ ها از اعتبار خاصی برخوردار بود و اکنون نیز این پرنده نماد ملی ایسلند است. نام چرخ (Gyro) که هم برای این پرنده و هم برای نزدیکترین خویشاوندش بالابان به کار می رود، به عادت آن در پرواز در مسیرهای دایره ای در قلمرو خود برای جستجوی شکار اشاره دارد.
شنقار بومی مناطق شمالی اوراسیا و آمریکای شمالی در قطب شمال است اما برخی از آنها به طور اتفاقی در فصل زمستان به مناطق جنوبیتر هم می آیند. این شنقارهای آواره حتی ممکن است با گونه های نزدیک به خود (به خصوص بالابان) جفت گیری کرده ودورگه های کاملاً بارور بدهند.
این پرنده در کنار لاچین، بالابان و شاهین بلوچی در زیرسرده شاهین های مقدس (Hierofalco) قرار می گیرد. این چهار گونه در زمانی حدود ۱۱۵ تا ۱۳۰ هزار سال پیش از هم جدا شدند اما دورگهشدن های مکرر آنها موجب شده تا تعیین تبار و بررسی ژنتیکی آنها بسیار دشوار شود. این چهارگونه اکنون نیز در اسارت به راحتی با یکدیگر (و حتی با شاهین معمولی) دورگه می دهند و به ویژه دورگه های شنقار و بالابان معمولتر هستند. ممکن است بالابان آلتایی نیز از دورگه های طبیعی بالابان و شنقار ایجاد شده باشد.
شنقار شاهینی بسیار بزرگ (بزرگتر از بالابان) است. نرها ۴۸ تا ۶۱ سانتیمتر طول، ۸۰۵ تا ۱۳۵۰ گرم وزن و فاصلهٔ دو سر بال ۱۱۰ تا ۱۳۰ سانتیمتر دارند. ماده ها بزرگترند و ۴۱ تا ۶۵ سانتیمتر طول، ۱۲۴ تا ۱۶۰ سانتیمتر فاصلهٔ دو سر بال و ۱۱۸۰ تا ۲۱۰۰ گرم وزن دارند.
شنقار بومی مناطق شمالی اوراسیا و آمریکای شمالی در قطب شمال است اما برخی از آنها به طور اتفاقی در فصل زمستان به مناطق جنوبیتر هم می آیند. این شنقارهای آواره حتی ممکن است با گونه های نزدیک به خود (به خصوص بالابان) جفت گیری کرده ودورگه های کاملاً بارور بدهند.
این پرنده در کنار لاچین، بالابان و شاهین بلوچی در زیرسرده شاهین های مقدس (Hierofalco) قرار می گیرد. این چهار گونه در زمانی حدود ۱۱۵ تا ۱۳۰ هزار سال پیش از هم جدا شدند اما دورگهشدن های مکرر آنها موجب شده تا تعیین تبار و بررسی ژنتیکی آنها بسیار دشوار شود. این چهارگونه اکنون نیز در اسارت به راحتی با یکدیگر (و حتی با شاهین معمولی) دورگه می دهند و به ویژه دورگه های شنقار و بالابان معمولتر هستند. ممکن است بالابان آلتایی نیز از دورگه های طبیعی بالابان و شنقار ایجاد شده باشد.
شنقار شاهینی بسیار بزرگ (بزرگتر از بالابان) است. نرها ۴۸ تا ۶۱ سانتیمتر طول، ۸۰۵ تا ۱۳۵۰ گرم وزن و فاصلهٔ دو سر بال ۱۱۰ تا ۱۳۰ سانتیمتر دارند. ماده ها بزرگترند و ۴۱ تا ۶۵ سانتیمتر طول، ۱۲۴ تا ۱۶۰ سانتیمتر فاصلهٔ دو سر بال و ۱۱۸۰ تا ۲۱۰۰ گرم وزن دارند.
wiki: شنقار
کلمات دیگر: