کلمه جو
صفحه اصلی

شندخه

لغت نامه دهخدا

( شندخة ) شندخة. [ ش ُ دُ خ َ ] ( ع اِ ) بمعنی شنداخ و شنداخی در معنی طعام ولیمه و ضیافت. ( از اقرب الموارد ). رجوع به مترادفات فوق شود.

شندخة. [ ش َ دَ خ َ ] ( ع مص ) ترتیب دادن شندخ را و آن طعامی است. رجوع به شندخ در معنی طعام شود.

شندخة. [ ش َ دَ خ َ ] (ع مص ) ترتیب دادن شندخ را و آن طعامی است . رجوع به شندخ در معنی طعام شود.


شندخة. [ ش ُ دُ خ َ ] (ع اِ) بمعنی شنداخ و شنداخی در معنی طعام ولیمه و ضیافت . (از اقرب الموارد). رجوع به مترادفات فوق شود.



کلمات دیگر: