کلمه جو
صفحه اصلی

قلعه بهاءالدین

لغت نامه دهخدا

قلعه بهاءالدین. [ ق َ ع َ ب َ ئُدْ دی ] ( اِخ ) دهی است از دهستان چالانچولان شهرستان بروجرد، واقع در 21هزارگزی جنوب باختری بروجرد. و یکهزارگزی باختر شوسه بروجرد. آب آن از قنات و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت است.راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

قلعه بهاءالدین. [ ق َ ع َ ب َ ئُدْ دی ] ( اِخ ) دهی است از دهستان قسمت آباد بخش دورود شهرستان بروجرد، واقع در 24 هزارگزی شمال خاوری دورود، کنار راه مالرو خانوردی به گنداب. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل است. سکنه آن 240 تن است. آب آن از قنات تأمین میشود. و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

قلعه بهاءالدین . [ ق َ ع َ ب َ ئُدْ دی ] (اِخ ) دهی است از دهستان چالانچولان شهرستان بروجرد، واقع در 21هزارگزی جنوب باختری بروجرد. و یکهزارگزی باختر شوسه ٔ بروجرد. آب آن از قنات و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).


قلعه بهاءالدین . [ ق َ ع َ ب َ ئُدْ دی ] (اِخ ) دهی است از دهستان قسمت آباد بخش دورود شهرستان بروجرد، واقع در 24 هزارگزی شمال خاوری دورود، کنار راه مالرو خانوردی به گنداب . موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل است . سکنه ٔ آن 240 تن است . آب آن از قنات تأمین میشود. و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).



کلمات دیگر: