شنگرف بکار بردن در ساختن چیزی
شنگرف کاری
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
شنگرف کاری. [ ش َ گ َ ] ( حامص مرکب ) شنگرف به کار بردن در ساختن چیزی :
بیا ساقی آن زیبق تافته
به شنگرف کاری عمل یافته.
بیا ساقی آن زیبق تافته
به شنگرف کاری عمل یافته.
نظامی.
|| سرخی. ( ناظم الاطباء ).کلمات دیگر: