مترادف موهم : وهم زا، گمان آفرین، ایهام دار
موهم
مترادف موهم : وهم زا، گمان آفرین، ایهام دار
مترادف و متضاد
۱. وهمزا، گمانآفرین
۲. ایهامدار
فرهنگ فارسی
( اسم ) بوهم افکننده بشک اندازنده .
فرهنگ معین
(هِ ) [ ع . ] (اِفا. ) به وهم افکننده ، به شک اندازنده .
لغت نامه دهخدا
موهم. [ هَِ ] ( ع ص ) در وهم و غلط اندازنده و برنده خیال را به چیزی که قصد آن نباشد. ( ناظم الاطباء ). در وهم و غلطی اندازنده. ( غیاث ) ( آنندراج ). ایهام کننده. به وهم افکننده : این لغت موهم معنی دیگری نیز هست. ( از یادداشت مؤلف ).
فرهنگ عمید
در وهم اندازنده.
کلمات دیگر: