رک و راست، ازاده، بی رودربایستی، دست و دل باز
بی رو دربایستی
مترادف و متضاد
فرهنگ فارسی
رک . بی پرده . بی شرمساری . بدون ملاحظه .
لغت نامه دهخدا
بی رو دربایستی. [ دَ ی ِ ] ( ق مرکب ) رک. بی پرده. ( یادداشت مؤلف ). بی شرمساری. بدون ملاحظه. رجوع به رودربایستی شود.
پیشنهاد کاربران
candid
کلمات دیگر: