کلمه جو
صفحه اصلی

بهم ریختن

مترادف و متضاد

bollix (فعل)
بهم ریختن، سرهم بندی کردن

commix (فعل)
مخلوط کردن، بهم ریختن، درامیختن


کلمات دیگر: