کلمه جو
صفحه اصلی

دوزه

فرهنگ فارسی

( اسم ) از تیره پروانه واران جزو دسته شبدرها که گل آن سفید یا ارغوانی و یا صورتی است شکل گل کروی و دارای خارهای غلاب مانندیست که بر پشم گوسفندان بهنگام چرا میچسبد . دوزه دووجه دو ستو .

لغت نامه دهخدا

دوزه. [ زَ ] ( اِ ) دوژه. یک نوع گیاه خاردار است. ( از ناظم الاطباء ). گیاهی باشد که ثمر آن گرهی است خاردار به بزرگی فندق ومغزی در میان دارد و چون به جامه بچسبد جدا نشود. ( برهان ). رجوع به دوژه شود. || لاک. ( ناظم الاطباء ). لاک است و آن صمغمانندی باشد که بدان کارد و شمشیر و مانند آن را پیوسته چسبانند و به حذف ( هاء ) هم آمده است ؛ یعنی دوز. ( از برهان ) ( ناظم الاطباء ).

دانشنامه عمومی

دوزه یکی از شهرهای استان فارس است که در بخش سیمکان شهرستان جهرم واقع شده است.
از جاذبه های گردشگری این شهر می توان به امامزاده شاه علمدار، امامزاده محمد، غار بیشو ، تنگ اور، مدرسه طلاب، طاق سنگی هشت گوش ، شیرهای سنگی ،گود تونگی(tevengi)سنگ عصاری و املاک آل هپل و طبیعت بکر آن اشاره کرد.

دانشنامه آزاد فارسی

دوزِه
شهری در استان فارس، شهرستان جهرم، و مرکز اداری بخش سیمکان، با ارتفاع ۱,۱۹۰ متر. در منطقه ای کوهستانی در ۱۱۰کیلومتری جنوب شرقی شیراز و ۶۲کیلومتری غرب شمالی جهرم، سر راه جهرم به میمند و فیروزآباد و جهرم به شیراز، قرار دارد. اقلیم آن معتدل مایل به گرم و خشک است.

پیشنهاد کاربران

دوزه :[اصطلاح صید ] نخ تعمیر تور
دوزه کردن : تعمیر تور با نخ تور بافی


کلمات دیگر: