( اسم ) از تیره پروانه واران جزو دسته شبدرها که گل آن سفید یا ارغوانی و یا صورتی است شکل گل کروی و دارای خارهای غلاب مانندیست که بر پشم گوسفندان بهنگام چرا میچسبد . دوزه دووجه دو ستو .
دوزه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
دوزه. [ زَ ] ( اِ ) دوژه. یک نوع گیاه خاردار است. ( از ناظم الاطباء ). گیاهی باشد که ثمر آن گرهی است خاردار به بزرگی فندق ومغزی در میان دارد و چون به جامه بچسبد جدا نشود. ( برهان ). رجوع به دوژه شود. || لاک. ( ناظم الاطباء ). لاک است و آن صمغمانندی باشد که بدان کارد و شمشیر و مانند آن را پیوسته چسبانند و به حذف ( هاء ) هم آمده است ؛ یعنی دوز. ( از برهان ) ( ناظم الاطباء ).
دانشنامه عمومی
دوزه یکی از شهرهای استان فارس است که در بخش سیمکان شهرستان جهرم واقع شده است.
از جاذبه های گردشگری این شهر می توان به امامزاده شاه علمدار، امامزاده محمد، غار بیشو ، تنگ اور، مدرسه طلاب، طاق سنگی هشت گوش ، شیرهای سنگی ،گود تونگی(tevengi)سنگ عصاری و املاک آل هپل و طبیعت بکر آن اشاره کرد.
از جاذبه های گردشگری این شهر می توان به امامزاده شاه علمدار، امامزاده محمد، غار بیشو ، تنگ اور، مدرسه طلاب، طاق سنگی هشت گوش ، شیرهای سنگی ،گود تونگی(tevengi)سنگ عصاری و املاک آل هپل و طبیعت بکر آن اشاره کرد.
wiki: دوزه
دانشنامه آزاد فارسی
پیشنهاد کاربران
دوزه :[اصطلاح صید ] نخ تعمیر تور
دوزه کردن : تعمیر تور با نخ تور بافی
دوزه کردن : تعمیر تور با نخ تور بافی
کلمات دیگر: