کلمه جو
صفحه اصلی

قورلتان

لغت نامه دهخدا

قورلتان. [ ل َ ]( مغولی ، اِ ) به زبان اهالی خوارزم شورا و کنکاش و مشورت با هم. ( ناظم الاطباء ). رجوع به قوریلتای شود.


کلمات دیگر: