نفرین کردن ٠ لعن کردن ٠
نفرین خواندن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
نفرین خواندن. [ ن َ / ن ِ خوا / خا دَ ] ( مص مرکب ) نفرین کردن. لعن کردن. رجوع به نفرین کردن شود :
همان مرغ با ماهیان اندر آب
بخوانند نفرین بر افراسیاب.
نگر تا آنکه جان دارد چه نفرین بر زبان راند.
همان مرغ با ماهیان اندر آب
بخوانند نفرین بر افراسیاب.
فردوسی.
زهی صدری که خصمت را گیا نفرین همی خواندنگر تا آنکه جان دارد چه نفرین بر زبان راند.
خاقانی.
کلمات دیگر: