محثل. [ م ُ ث َ ] ( ع ص ) نعت مفعولی از احثال : صبی محثل ؛ کودک بد خورش داده شده. کودک بد پرورانیده شده. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ).
محثل. [ م ُ ث ِ ] ( ع ص ) زنی که خورش ندهد کودک را و بد پروراند. ( آنندراج ). || کسی که روزگار با وی موافقت نکند.
محثل. [ م ُ ث ِ ] ( ع ص ) زنی که خورش ندهد کودک را و بد پروراند. ( آنندراج ). || کسی که روزگار با وی موافقت نکند.