( نغیة ) نغیة. [ ن َ ی َ ] ( ع اِ ) آواز. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). نغمه. ( ناظم الاطباء ) ( متن اللغة ) ( اقرب الموارد ). نغوة. ( متن اللغة ). || نغمه خوش آهسته. ( از اقرب الموارد ). نغمه خوش. ( از المنجد ). || سخن خوش. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). کلام حسن. نغوة. ( از المنجد ) ( از اقرب الموارد ). || آواز یا سخنی که موجب شگفتی شود. ( از متن اللغة ). || خبر نخستین که هنوز ثابت نشده باشد. ( از منتهی الارب )( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) ( از المنجد ) ( از اقرب الموارد ). || آنچه شنیده شود و فهمیده نشود. نغوة. ( متن اللغة ). || چیزی از خبر. ما سمعت له نغیة من کذا و کذا؛ ای شیئاً من خبر. ( متن اللغة ) ( از المنجد ) ( از اقرب الموارد ). || ( مص ) نغی. نغوة. ( متن اللغة ). رجوع به نَغْی ْ شود.
نغیه
لغت نامه دهخدا
نغیة. [ ن َ ی َ ] (ع اِ) آواز. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نغمه . (ناظم الاطباء) (متن اللغة) (اقرب الموارد). نغوة. (متن اللغة). || نغمه ٔ خوش آهسته . (از اقرب الموارد). نغمه ٔ خوش . (از المنجد). || سخن خوش . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). کلام حسن . نغوة. (از المنجد) (از اقرب الموارد). || آواز یا سخنی که موجب شگفتی شود. (از متن اللغة). || خبر نخستین که هنوز ثابت نشده باشد. (از منتهی الارب )(آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از المنجد) (از اقرب الموارد). || آنچه شنیده شود و فهمیده نشود. نغوة. (متن اللغة). || چیزی از خبر. ما سمعت له نغیة من کذا و کذا؛ ای شیئاً من خبر. (متن اللغة) (از المنجد) (از اقرب الموارد). || (مص ) نغی . نغوة. (متن اللغة). رجوع به نَغْی ْ شود.
کلمات دیگر: