کلمه جو
صفحه اصلی

قوچ کندی

فرهنگ فارسی

دهی از دهستان آجرلو بخش مرکزی شهرستان مراغه .

لغت نامه دهخدا

قوچ کندی . [ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گچلرات بخش پلدشت شهرستان ماکو، سکنه ٔ آن 97 تن . آب آن از چشمه . محصول آن غلات و پنبه . شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان آنجا جاجیم بافی است . راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).


قوچ کندی. [ ک َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان آجرلوبخش مرکزی شهرستان مراغه ، سکنه آن 22 تن. آب آن از چشمه و محصول آن غلات ، نخود و بزرک. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان آنجا جاجیم بافی است.راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

قوچ کندی. [ ک َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان گچلرات بخش پلدشت شهرستان ماکو، سکنه آن 97 تن. آب آن از چشمه. محصول آن غلات و پنبه. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان آنجا جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

قوچ کندی . [ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان آجرلوبخش مرکزی شهرستان مراغه ، سکنه ٔ آن 22 تن . آب آن از چشمه و محصول آن غلات ، نخود و بزرک . شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان آنجا جاجیم بافی است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).


دانشنامه عمومی

قوچ کندی ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
قوچ کندی (ماکو)
قوچ کندی (میاندوآب)


کلمات دیگر: