کلمه جو
صفحه اصلی

محرزق

لغت نامه دهخدا

محرزق. [ م ُ ح َ زَ ] ( ع ص ) در تنگی و در بند مانده. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). محبوس و مسجون. محزرق. و هوالمضیق علیه المحبوس. مهرزق. ( از المعرب جوالیقی ص 116 ).


کلمات دیگر: