عمل نفس پرور .
نفس پروری
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
نفس پروری. [ ن َ پ َرْ وَ ] ( حامص مرکب ) عمل نفس پرور. رجوع به نفس پرور شود :
مردان به سعی و رنج بجائی رسیده اند
تو بی هنر کجا رسی از نفس پروری.
مردان به سعی و رنج بجائی رسیده اند
تو بی هنر کجا رسی از نفس پروری.
سعدی.
کلمات دیگر: