کلواذ. [ ک ِل ْ ] (ع اِ) تابوت تورات . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تابوت تورات نازل شده بر موسی یعنی صندوق ، و عبرانی است . (از اقرب الموارد).
- اُم کلواذ ؛ سختی و بلا.(منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). داهیه . (اقرب الموارد).
کلواذ
لغت نامه دهخدا
کلواذ. [ ک ِل ْ ] ( ع اِ ) تابوت تورات. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). تابوت تورات نازل شده بر موسی یعنی صندوق ، و عبرانی است. ( از اقرب الموارد ).
- اُم کلواذ ؛ سختی و بلا.( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). داهیه. ( اقرب الموارد ).
کلواذ. [ ک َل ْ ] ( اِخ ) جایی است در همدان و بنی وادعةبن عمران عامر در آن جا ساکن شدند. ( از معجم البلدان ).
- اُم کلواذ ؛ سختی و بلا.( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). داهیه. ( اقرب الموارد ).
کلواذ. [ ک َل ْ ] ( اِخ ) جایی است در همدان و بنی وادعةبن عمران عامر در آن جا ساکن شدند. ( از معجم البلدان ).
کلواذ. [ ک َل ْ ] (اِخ ) جایی است در همدان و بنی وادعةبن عمران عامر در آن جا ساکن شدند. (از معجم البلدان ).
کلمات دیگر: