کلمه جو
صفحه اصلی

محشاه

لغت نامه دهخدا

( محشاة ) محشاة. [ م َ ] ( ع اِ ) پست ترین جای طعام در شکم که نزدیک به در رفتن است. ( منتهی الارب ). روده زیرین از مردم. ( از ناظم الاطباء ). || چرب روده ستوران. ( منتهی الارب ). چرب روده چارپایان. ( ناظم الاطباء ).

محشاة. [ م َ ] (ع اِ) پست ترین جای طعام در شکم که نزدیک به در رفتن است . (منتهی الارب ). روده ٔ زیرین از مردم . (از ناظم الاطباء). || چرب روده ٔ ستوران . (منتهی الارب ). چرب روده ٔ چارپایان . (ناظم الاطباء).



کلمات دیگر: