فیلسوف هر گاه که گوید نفس ارضی معنی آن خواهد که قوتی است که آغاز قوتها و حرکتهائ گوناگون از وی است ٠
نفس ارضی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
نفس ارضی. [ ن َ س ِ اَضی ی ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) فیلسوف هرگاه که گوید نفس ارضی معنی آن خواهد که قوتی است که آغاز قوتها وحرکتهاء گوناگون از وی است. ( ذخیره خوارزمشاهی ).
کلمات دیگر: