کلمه جو
صفحه اصلی

شریشی

لغت نامه دهخدا

شریشی . [ ش َ ] (اِخ ) ابوالعباس احمدبن عبدالمؤمن .متوفای 619 هَ . ق . او راست : شرح ایضاح ابوعلی . (یادداشت مؤلف ). رجوع به احمد... و اعلام المنجد شود.


شریشی .[ ش َ ] (اِخ ) احمد از مردم بلنیه بود سپس به مشرق رفت . او راست : شرح مقامات حریری . (از اعلام المنجد).


شریشی. [ ش َ ] ( اِخ ) ابوالعباس احمدبن عبدالمؤمن.متوفای 619 هَ. ق. او راست : شرح ایضاح ابوعلی. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به احمد... و اعلام المنجد شود.

شریشی.[ ش َ ] ( اِخ ) احمد از مردم بلنیه بود سپس به مشرق رفت. او راست : شرح مقامات حریری. ( از اعلام المنجد ).

دانشنامه آزاد فارسی

شَریشی ( ـ ۶۱۹ق)
(شهرت ابوالعباس احمد) نحوی و ادیب مسلمان اسپانیایی. از آثارش شرح مقامات حریری و شرح ایضاح ابوعلی است.


کلمات دیگر: