عقرباء. [ ع َ رَ ] ( ع اِ ) مؤنث عقرب. ( منتهی الارب ). عقرب ماده. ( از اقرب الموارد ). و رجوع به عقرب شود.
عقرباء. [ ع َ رَ ] ( اِخ ) منزلی است در سرزمین یمامه در راه نباج و در نزدیکی قَرقَری ̍، و آن از اعمال عُرض است و از آن قومی از بنی عامربن ربیعه. ( از معجم البلدان ).
عقرباء. [ ع َ رَ ] ( اِخ ) نام شهر جولان است و آن کوره و ایالتی است از ایالات دمشق. ملوک غسانی در این مکان منزل میکردند. ( از معجم البلدان ).
عقرباء. [ ع َ رَ ] ( اِخ ) منزلی است در سرزمین یمامه در راه نباج و در نزدیکی قَرقَری ̍، و آن از اعمال عُرض است و از آن قومی از بنی عامربن ربیعه. ( از معجم البلدان ).
عقرباء. [ ع َ رَ ] ( اِخ ) نام شهر جولان است و آن کوره و ایالتی است از ایالات دمشق. ملوک غسانی در این مکان منزل میکردند. ( از معجم البلدان ).