prowl
در جستجوی طعمه گشتن،
در جستجوی طعمه پرسه زدن
E. g. The world she lives in is a jungle, where people prowl like wild animals
دنیایی که اون توش زندگی میکنه، جاییه که آدما مثل حیوانات وحشی دنبال طعمه میگردن
در جستجوی طعمه گشتن،
در جستجوی طعمه پرسه زدن
E. g. The world she lives in is a jungle, where people prowl like wild animals
دنیایی که اون توش زندگی میکنه، جاییه که آدما مثل حیوانات وحشی دنبال طعمه میگردن