زنگیدن
فارسی به انگلیسی
لغت نامه دهخدا
زنگیدن. [ زَ دَ ] ( مص جعلی ) مصدری مولد از زنگ. مصدری ساخته از زنگ. آواز دادن زنگ. به آواز آوردن زنگ. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). || زنگ زدن. ( یادداشت ایضاً ).
پیشنهاد کاربران
Hip up
می توان برای "to rust" زِنگاریدَن،
و برای "to call" و "to ring" زنگیدن را بکار برد.
و برای "to call" و "to ring" زنگیدن را بکار برد.
کلمات دیگر: