در پذیرنده پذیرنده
در پذیر
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
درپذیر. [دَ پ َ ] ( نف مرکب ) درپذیرنده. پذیرنده :
در که نالم که دستگیر توئی
درپذیرم که درپذیر توئی.
در که نالم که دستگیر توئی
درپذیرم که درپذیر توئی.
نظامی.
رجوع به درپذیرفتن شود.پیشنهاد کاربران
در پذیر : در پذیرنده ، قبول کننده بالکنایه پناه دهنده
در که نالم که دستگیر توئی
درپذیرم که درپذیر توئی.
هفت پیکر نظامی، تص دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷، ص۸۱.
در که نالم که دستگیر توئی
درپذیرم که درپذیر توئی.
هفت پیکر نظامی، تص دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷، ص۸۱.
کلمات دیگر: