نام یکی از نجبای معاصر اسکندر بوده است .
خزاع
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
خزاع . [ خ ُ ] (اِخ ) نام یکی از نجبای معاصر اسکندر بوده است . (از ناظم الاطباء).
خزاع . [ خ ُ ] (ع اِ) مرگ . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد).
خزاع. [ خ ُ ] ( ع اِ ) مرگ. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ) ( از اقرب الموارد ).
خزاع. [ خ ُ ] ( اِخ ) نام یکی از نجبای معاصر اسکندر بوده است. ( از ناظم الاطباء ).
خزاع. [ خ ُ ] ( اِخ ) نام یکی از نجبای معاصر اسکندر بوده است. ( از ناظم الاطباء ).
پیشنهاد کاربران
مرگ
کلمات دیگر: