جمع خرت
خروت
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
خروت. [ خ ُ ] ( ع اِ ) ج ِ خَرت و خُرت. ( منتهی الارب ).
خروة. [ خ ُرْ وَ ] ( ع اِ ) سوراخ. ( ازمنتهی الارب ). منه : خروةالفأس ؛ سوراخ تبر. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ). ج ، خُروات.
خروة. [ خ ُرْ وَ ] ( ع اِ ) سوراخ. ( ازمنتهی الارب ). منه : خروةالفأس ؛ سوراخ تبر. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ). ج ، خُروات.
خروت . [ خ ُ ] (ع اِ) ج ِ خَرت و خُرت . (منتهی الارب ).
دانشنامه عمومی
خروت (به لهستانی: Chrewt) یک روستا در لهستان است که در گمینا چارنا (شهرستان بیشچاد) واقع شده است. خروت ۱۰ نفر جمعیت دارد.
فهرست شهرهای لهستان
فهرست شهرهای لهستان
wiki: خروت
پیشنهاد کاربران
نام طایفه ای در افغانستان، پاکستان وایران می باشد. از لحاظ لغوی خ صفت و روت نان معنی میشود . به اصطلاح نان ده یا سخاوتمند استخراج می شود.
کلمات دیگر: