کلمه جو
صفحه اصلی

جبوره

لغت نامه دهخدا

( جبورة ) جبورة. [ ج ُ رَ ] ( ع اِمص ) کبر. سرکشی.کبریاء. ( منتهی الارب ). جبریه. رجوع به جبریه شود.

جبورة. [ ج َب ْ بو رَ ] ( ع اِمص ) کبر. سرکشی. کبریاء. ( منتهی الارب ). و رجوع به جبریه شود.

جبورة. [ ج َب ْ بو رَ ] (ع اِمص ) کبر. سرکشی . کبریاء. (منتهی الارب ). و رجوع به جبریه شود.


جبورة. [ ج ُ رَ ] (ع اِمص ) کبر. سرکشی .کبریاء. (منتهی الارب ). جبریه . رجوع به جبریه شود.



کلمات دیگر: