( مصدر ) پیشانی نهادن سجده کردن .
جبین نهادن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
جبین نهادن. [ ج َ ن ِ / ن َ دَ ] ( مص مرکب ) روی بر خاک نهادن. سجده کردن :
ور بغفلت ما نهیم او را جبین
پنجه مانع برآید از زمین.
ور بغفلت ما نهیم او را جبین
پنجه مانع برآید از زمین.
مولوی.
کلمات دیگر: