خاک خور. [ خوَرْ / خُرْ ] ( نف مرکب )خورنده خاک. کسی که خاک خورد. مجازاً کسی که توجه به امور پست کند. کسی که نظر بدنیا کند :
نئی ای خاک خور آگه که هر کس خاک خور باشد
سرانجام ارچه دیر است این قوی خاکش براوبارد.
ز بهر تو بشور و چرب و شیرین می بیاچارد.
نئی ای خاک خور آگه که هر کس خاک خور باشد
سرانجام ارچه دیر است این قوی خاکش براوبارد.
ناصرخسرو.
فلک مر خاک را ای خاک خور در میوه و دانه ز بهر تو بشور و چرب و شیرین می بیاچارد.
ناصرخسرو.
|| وصف جامه ای که رنگ خاک و غبار بر آن پدید نیاید چه خود هم رنگ خاک و غبار است.