چرخ گردانیدن ٠ گردانیدن چرخ
چرخ گرداندن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
چرخ گرداندن. [ چ َ گ َ دَ ] ( مص مرکب ) چرخ گردانیدن. گردانیدن چرخ. چرخاندن هر نوع چرخ و دستگاهی که حرکت دوری کند. به گردش آوردن چرخ هایی از قبیل چرخ پنبه ریسی و چرخ چاه و غیره :
یا چو مردان چرخ گردان زیر پای همت آر
یا زن آسا چرخ گردان ، چند ازین نر ماده ای.
یا چو مردان چرخ گردان زیر پای همت آر
یا زن آسا چرخ گردان ، چند ازین نر ماده ای.
( از صحاح الفرس ).
کلمات دیگر: