پایان یافتن تب قطع شدن تب دور شدن تب .
تب ریختن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
تب ریختن. [ ت َ ت َ ] ( مص مرکب ) پایان یافتن تب. قطع شدن تب. دور شدن تب :
اگر گرد رهشان شود بیشه گرد
تب از پیکر شیر ریزد چو گرد.
اگر گرد رهشان شود بیشه گرد
تب از پیکر شیر ریزد چو گرد.
ظهوری ( از آنندراج ).
کلمات دیگر: