کلمه جو
صفحه اصلی

جثا

لغت نامه دهخدا

جثا. [ ج ُ ] ( ع اِ ) سنگهای انباشته شده. ( از معجم البلدان ).

جثا. [ ج ُ ] ( اِخ ) موضعی است بین فدک و خیبر به سر راه مسافران. ( از معجم البلدان ) ( مراصدالاطلاع ) :
لعمرک بالبطحاء بین معرف
و بین النطاق مسکن و محاضر
لعمری لحی بین دار مزاحم
و بین الجثا لایحشم الصبر حاضر.
بشر ابوالنعمان بن بشر ( از معجم البلدان ).

جثا. [ ج ُث ْ ثا ] ( اِخ ) نام کوهی است ازکوههای اَجَاء که بنزدیکی دو کوه بنام المناعان قرار گرفته و مشرف بر رمل طی است. ( از معجم البلدان ).

جثا. [ ج ُ ] (اِخ ) موضعی است بین فدک و خیبر به سر راه مسافران . (از معجم البلدان ) (مراصدالاطلاع ) :
لعمرک بالبطحاء بین معرف
و بین النطاق مسکن و محاضر
لعمری لحی بین دار مزاحم
و بین الجثا لایحشم الصبر حاضر.

بشر ابوالنعمان بن بشر (از معجم البلدان ).



جثا. [ ج ُ ] (ع اِ) سنگهای انباشته شده . (از معجم البلدان ).


جثا. [ ج ُث ْ ثا ] (اِخ ) نام کوهی است ازکوههای اَجَاء که بنزدیکی دو کوه بنام المناعان قرار گرفته و مشرف بر رمل طی است . (از معجم البلدان ).



کلمات دیگر: