کلمه جو
صفحه اصلی

ابوالکمیت

لغت نامه دهخدا

ابوالکمیت. [ اَ بُل ْ ک ُ م َ ] ( اِخ ) راشد. تابعی است. وی صحبت ابن عمر دریافته و یک حدیث روایت کرده است.

ابوالکمیت. [ اَ بُل ْ ک ُ م َ ] ( اِخ ) الصقیل العقیلی. یکی از فصحای عرب است. ( ابن الندیم ).

ابوالکمیت . [ اَ بُل ْ ک ُ م َ ] (اِخ ) الصقیل العقیلی . یکی از فصحای عرب است . (ابن الندیم ).


ابوالکمیت . [ اَ بُل ْ ک ُ م َ ] (اِخ ) راشد. تابعی است . وی صحبت ابن عمر دریافته و یک حدیث روایت کرده است .



کلمات دیگر: