کلمه جو
صفحه اصلی

تجیبی

فرهنگ فارسی

یمن بن احمد بن یمن طلیطلی اندلسی مالکی بابو موسی در قرطبه بسال ۳۹٠ ق . درگذشت . اوراست : بر الوالدین در پنج جلد

لغت نامه دهخدا

تجیبی. [ ت ُ ] ( ص نسبی ) منسوب است به تجیب که قبیله ایست.( انساب سمعانی ). رجوع به تجیب و تجیبی ( اِخ ) شود.

تجیبی. [ ت ُ ] ( اِخ ) ( امرای... ) تجیبی یکی از طوایف عرب بودند که بر سرقسطه از بلاد مشهور اندلس حکومت کردند و از آن سلسله اند: منذربن یحیی تجیبی ، المنصور ( 410 هَ. ق. / 1019 م. )، یحیی بن منذر، المظفر ( 414 هَ. ق. / 1023 م. )، منذربن یحیی ( 420 هَ. ق. / 1029 م. ).
رجوع به طبقات سلاطین اسلام ترجمه عباس اقبال صص 22- 23 و معجم الانساب ج 1 صص 90 - 91 و حلل السندسیه ج 2 صص 123 - 124 و دایرةالمعارف اسلام ج 4 صص 862 - 863 شود.

تجیبی. [ ت ُ ] ( اِخ ) مکنی به ابوبکر. شعر بعربی میگفته. دیوان او صد ورقه است. ( ابن الندیم ، یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).

تجیبی. [ ت ُ ] ( اِخ ) ابوالحسن علی بن قاسم التجیبی مشهور به زقاق. او راست : لامیة الزقاق ، منظومه ای در فقه مالک و اول آن : ثنایی علی المولی اقدم اولا. ( معجم المطبوعات ج 1 ستون 970 ).

تجیبی. [ ت ُ ] ( اِخ ) ابوالعباس احمدبن معدبن عیسی یا معدان بن عیسی بن وکیل التجیبی الاندلسی. رجوع به احمدبن معدان... در همین لغت نامه و معجم المطبوعات ج 1 ستون 628 - 629 شود.

تجیبی. [ ت ُ ] ( اِخ ) ابوعمر محمدبن یوسف بن یعقوب الکندی المصری التجیبی. رجوع به محمد... شود.

تجیبی. [ ت ُ ] ( اِخ ) حرملةبن یحیی. ( اعلام زرکلی ج 1 ص 162 ). رجوع به حرملة شود.

تجیبی. [ ت ُ ] ( اِخ ) عبدالرحمن بن عبدالعزیز التجیبی. رئیس طایفه تجیبی است که امیر محمد الاموی برای مطیع ساختن بنی قصی از این طایفه کمک گرفت و در سال 860 م. عبدالرحمن التجیبی را بر ثغرالاعلی بولایت گماشت. رجوع به حلل السندسیه ج 1 ص 123 و دایرةالمعارف اسلام ج 4 ص 862 شود.

تجیبی. [ ت ُ ] ( اِخ ) عتیق بن خلف التجیبی ، مکنی به ابوبکر. واعظ و مورخ مالکی و ساکن قیروان بود و از ابی زید و تبان و غیرهم کسب علم نموده و در جمادی الاَّخرسنه 422 هَ. ق. درگذشت. او راست : کتاب الافتخار و کتاب الطبقات. ( از اسماء المؤلفین ج 1 ستون 651 ).

تجیبی. [ ت ُ ] ( اِخ ) علی بن احمدبن الحسن بن احمدبن ابراهیم الحرالی التجیبی المالکی الاندلسی ، مکنی به ابوالحسن. وی درشام سکونت داشت و در سنه 637 هَ. ق. درگذشت. او راست : اصلاح العمل لانتظارالاجل. الالماع بطرف من الانتفاع فی علم الحروف. ( از اسماء المؤلفین ج 1 ستون 707 ).

تجیبی . [ ت َ ] (اِخ ) یمن بن احمدبن یمن طلیطلی اندلسی مالکی ، مکنی به ابوموسی . در قرطبه بسال 390 هَ . ق . درگذشت . او راست : برالوالدین در پنج جلد. (هدیة العارفین ج 2 ص 548).


تجیبی . [ ت ُ ] (اِخ ) (امرای ...) تجیبی یکی از طوایف عرب بودند که بر سرقسطه از بلاد مشهور اندلس حکومت کردند و از آن سلسله اند: منذربن یحیی تجیبی ، المنصور (410 هَ . ق . / 1019 م .)، یحیی بن منذر، المظفر (414 هَ . ق . / 1023 م .)، منذربن یحیی (420 هَ . ق . / 1029 م .).
رجوع به طبقات سلاطین اسلام ترجمه ٔ عباس اقبال صص 22- 23 و معجم الانساب ج 1 صص 90 - 91 و حلل السندسیه ج 2 صص 123 - 124 و دایرةالمعارف اسلام ج 4 صص 862 - 863 شود.


تجیبی . [ ت ُ ] (اِخ ) ابوالحسن علی بن قاسم التجیبی مشهور به زقاق . او راست : لامیة الزقاق ، منظومه ای در فقه مالک و اول آن : ثنایی علی المولی اقدم اولا. (معجم المطبوعات ج 1 ستون 970).


تجیبی . [ ت ُ ] (اِخ ) ابوالعباس احمدبن معدبن عیسی یا معدان بن عیسی بن وکیل التجیبی الاندلسی . رجوع به احمدبن معدان ... در همین لغت نامه و معجم المطبوعات ج 1 ستون 628 - 629 شود.


تجیبی . [ ت ُ ] (اِخ ) ابوعمر محمدبن یوسف بن یعقوب الکندی المصری التجیبی . رجوع به محمد ... شود.


تجیبی . [ ت ُ ] (اِخ ) حرملةبن یحیی . (اعلام زرکلی ج 1 ص 162). رجوع به حرملة شود.


تجیبی . [ ت ُ ](اِخ ) محمدبن هاشم تجیبی . یکی از امرای سرقسطه که در سال 934 م . سر از طاعت خلیفه عبدالرحمن الناصر باززد و خلیفه سرقسطه را محاصره کرد و محمد در فشار افتاد و از خلیفه بخشایش خواست و مورد عفو قرار گرفت .


تجیبی . [ ت ُ ] (اِخ ) عبدالرحمن بن عبدالعزیز التجیبی . رئیس طایفه ٔ تجیبی است که امیر محمد الاموی برای مطیع ساختن بنی قصی از این طایفه کمک گرفت و در سال 860 م . عبدالرحمن التجیبی را بر ثغرالاعلی بولایت گماشت . رجوع به حلل السندسیه ج 1 ص 123 و دایرةالمعارف اسلام ج 4 ص 862 شود.


تجیبی . [ ت ُ ] (اِخ ) عتیق بن خلف التجیبی ، مکنی به ابوبکر. واعظ و مورخ مالکی و ساکن قیروان بود و از ابی زید و تبان و غیرهم کسب علم نموده و در جمادی الاَّخرسنه ٔ 422 هَ . ق . درگذشت . او راست : کتاب الافتخار و کتاب الطبقات . (از اسماء المؤلفین ج 1 ستون 651).


تجیبی . [ ت ُ ] (اِخ ) علی بن احمدبن الحسن بن احمدبن ابراهیم الحرالی التجیبی المالکی الاندلسی ، مکنی به ابوالحسن . وی درشام سکونت داشت و در سنه ٔ 637 هَ . ق . درگذشت . او راست : اصلاح العمل لانتظارالاجل . الالماع بطرف من الانتفاع فی علم الحروف . (از اسماء المؤلفین ج 1 ستون 707).


تجیبی . [ ت ُ ] (اِخ ) محمدبن عبدالرحمن التجیبی ، ملقب به اتقر که در سال 888 م . بدست عبداﷲ الاموی به ولایت سرقسطه رسید. وی محمدبن لب زعیم بنی قصی را مقتول ساخت و امارت را در خاندان خودموروثی ساخت . رجوع به حلل السندسیه ج 1 ص 123 شود.


تجیبی . [ ت ُ ] (اِخ ) مکنی به ابوبکر. شعر بعربی میگفته . دیوان او صد ورقه است . (ابن الندیم ، یادداشت بخط مرحوم دهخدا).


تجیبی . [ ت ُ ] (اِخ ) یحیی بن احمد اندلسی مالکی ادیب ، مکنی به ابوزکریا. وی بسال 753 هَ . ق . درگذشت و دیوان شعر دارد. (هدیة العارفین ج 2 ص 527).


تجیبی . [ ت ُ ] (اِخ ) یحیی بن محمدبن هاشم تجیبی . وی پس از پدر به امارت رسید و در زمره ٔ سرداران خلیفه عبدالرحمن الناصر و فرزندش الحکم المستنصر درآمد و در سال 975 م . به ولایت سرقسطه رسید. رجوع به حلل السندسیه ج 1 ص 124 شود.


تجیبی . [ ت ُ ] (ص نسبی ) منسوب است به تجیب که قبیله ایست .(انساب سمعانی ). رجوع به تجیب و تجیبی (اِخ ) شود.



کلمات دیگر: