خشم و غضب
جزبه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
جزبه. [ ج َ زَ ب َ / ب ِ ] ( از ع ، اِمص )خشم. غضب. جَزْبَه. ( ناظم الاطباء ). مأخوذ از جذبه ٔتازی. در تداول عامه ، حالتی که جلب ترس و احترام کند. ( یادداشت مؤلف ). گیرایی. تسلط بر کار و افراد.
- باجزبه ؛ جزبه دار. آنکه بر کار و افراد زیردست تسلط دارد. رجوع به جزبه دار شود.
جزبه. [ ج َ ب َ / ب ِ ] ( از ع ، اِمص ) خشم و غضب. ( ناظم الاطباء ).
- باجزبه ؛ جزبه دار. آنکه بر کار و افراد زیردست تسلط دارد. رجوع به جزبه دار شود.
جزبه. [ ج َ ب َ / ب ِ ] ( از ع ، اِمص ) خشم و غضب. ( ناظم الاطباء ).
جزبه . [ ج َ ب َ / ب ِ ] (از ع ، اِمص ) خشم و غضب . (ناظم الاطباء).
جزبه . [ ج َ زَ ب َ / ب ِ ] (از ع ، اِمص )خشم . غضب . جَزْبَه . (ناظم الاطباء). مأخوذ از جذبه ٔتازی . در تداول عامه ، حالتی که جلب ترس و احترام کند. (یادداشت مؤلف ). گیرایی . تسلط بر کار و افراد.
- باجزبه ؛ جزبه دار. آنکه بر کار و افراد زیردست تسلط دارد. رجوع به جزبه دار شود.
کلمات دیگر: