کلمه جو
صفحه اصلی

جزز

لغت نامه دهخدا

جزز. [ ج َ زَ ] ( ع اِ ) پشم و گیاه و مانندآن بریده و فریزکرده شده. ( منتهی الارب ). پشم و گیاه بریده و فریزکرده شده و مانند آنها. ( ناظم الاطباء ). پشمی که فریزشده و بکار نرفته است. جُزاز. جُزازَة. جِزَّة. ( از متن اللغة ). و رجوع به کلمات مزبور شود.

جزز. [ ج ِ زَ ] ( ع اِ ) ج ِ جِزَّة، به معنی پشم بریده و درهم پیچیده. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). ج ِ جِزَّة، بمعنی پشم بریده گوسفند در سال که به پشم دیگرمخلوط نباشد. ( از متن اللغة ). و رجوع به جزة شود.

جزز. [ ج َ زَ ] (ع اِ) پشم و گیاه و مانندآن بریده و فریزکرده شده . (منتهی الارب ). پشم و گیاه بریده و فریزکرده شده و مانند آنها. (ناظم الاطباء). پشمی که فریزشده و بکار نرفته است . جُزاز. جُزازَة. جِزَّة. (از متن اللغة). و رجوع به کلمات مزبور شود.


جزز. [ ج ِ زَ ] (ع اِ) ج ِ جِزَّة، به معنی پشم بریده و درهم پیچیده . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). ج ِ جِزَّة، بمعنی پشم بریده ٔ گوسفند در سال که به پشم دیگرمخلوط نباشد. (از متن اللغة). و رجوع به جزة شود.



کلمات دیگر: