بناز خرامیدن . یا گریختن و رم کردن .
چم گردش زدن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
چم گردش زدن. [ چ َ گ َ دِ زَ دَ ] ( مص مرکب ) بناز خرامیدن. ( از آنندراج ). رجوع به چم و «چم گردش » شود. || گریختن و رم کردن. ( از آنندراج ) :
مصر از چمنش که از حلب نیست
چم گردش اگر زند،عجب نیست.
مصر از چمنش که از حلب نیست
چم گردش اگر زند،عجب نیست.
محسن تأثیر ( از آنندراج ).
کلمات دیگر: