کلمه جو
صفحه اصلی

باغشی

لغت نامه دهخدا

باغشی. [ غ َ ] ( ص نسبی ) منسوب به باغش از قرای گرگان. ( از الانساب سمعانی ).

باغشی. [ غ َ ] ( اِخ ) ابوالعباس احمدبن موسی بن عمران المستملی باغشی جرجانی. از روات است که از ابی نعیم استرآبادی روایت کرده است. ( از الانساب سمعانی ج 1 ورق 60 ) ( معجم البلدان ). این نسبت را تاج العروس بدینصورت ضبط کرده است : ابوالعباس احمدبن موسی بن باغیش الجرجانی.

باغشی . [ غ َ ] (اِخ ) ابوالعباس احمدبن موسی بن عمران المستملی باغشی جرجانی . از روات است که از ابی نعیم استرآبادی روایت کرده است . (از الانساب سمعانی ج 1 ورق 60) (معجم البلدان ). این نسبت را تاج العروس بدینصورت ضبط کرده است : ابوالعباس احمدبن موسی بن باغیش الجرجانی .


باغشی . [ غ َ ] (ص نسبی ) منسوب به باغش از قرای گرگان . (از الانساب سمعانی ).



کلمات دیگر: