کلمه جو
صفحه اصلی

باغ میدان

فرهنگ فارسی

محلی بحدود سمرقند

لغت نامه دهخدا

باغ میدان . [ غ ِ م َ ] (اِخ ) باغی بوده است به شیراز : مدفن شیخ غازی بن عبداﷲ در رباط او در باغچه ای که مشهور است به سه شنبه (الثلاثاء) نزد باغ میدان است . (از حاشیه ٔ شدالازار چ قزوینی ص 271).


باغ میدان . [ غ ِ م َ ] (اِخ ) محلی بحدود سمرقند: در النگ قبله که در نواحی باغ میدان است نزول اجلال واقع شد و در آن حین جمعی کثیر از مردم رعیت و سپاهی از شهر بیرون آمده تا پل محمد حبیب که لشکرگاه پادشاه بود عنان باز نکشیدند... لاجرم اندک شکستی روی نمود، سمرقندیان سلطانعلی باباقلی را اسیر گرفته به قلعه بردند. (حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 233).


باغ میدان. [ غ ِ م َ ] ( اِخ ) باغی بوده است به شیراز : مدفن شیخ غازی بن عبداﷲ در رباط او در باغچه ای که مشهور است به سه شنبه ( الثلاثاء ) نزد باغ میدان است. ( از حاشیه شدالازار چ قزوینی ص 271 ).

باغ میدان. [ غ ِ م َ ] ( اِخ ) محلی بحدود سمرقند: در النگ قبله که در نواحی باغ میدان است نزول اجلال واقع شد و در آن حین جمعی کثیر از مردم رعیت و سپاهی از شهر بیرون آمده تا پل محمد حبیب که لشکرگاه پادشاه بود عنان باز نکشیدند... لاجرم اندک شکستی روی نمود، سمرقندیان سلطانعلی باباقلی را اسیر گرفته به قلعه بردند. ( حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 233 ).


کلمات دیگر: