مترادف رایزنی : تدبیر، شور، مشاوره، مشورت
رایزنی
مترادف رایزنی : تدبیر، شور، مشاوره، مشورت
فارسی به انگلیسی
counsellorship
conferral, consultation, counsel, expediency
فارسی به عربی
استشارة , مستشار , نصیحة
مترادف و متضاد
مشورت، اندرز، رایزنی، تدبیر، مصلحت اندیشی، مشاوره دو نفری
خبر، اگاهی، نصیحت، مشورت، اندرز، نظر، پند، رایزنی، مصلحت، صوابدید، اطلاع
مشورت، رایزنی، مذاکره، مشاوره، همفکری
فرهنگ فارسی
عمل و شغل رایزن مشاوره .
عمل رای زن . مشاوره
عمل رای زن . مشاوره
فرهنگ معین
( ~. ) [ ع - فا. ] (حامص . ) مشاورت .
لغت نامه دهخدا
رای زنی. [ زَ ] ( حامص مرکب ) عمل رای زن. مشاوره. مشورت. شور. رای زدن. استشاره. || شغل مستشاری سفارت یا سفارت کبری .
پیشنهاد کاربران
صلاحدید
مشورت . . کنکاش. . . شور . . نظرخواهی. .
گفتگو، مشاوره، تبادل نظر
تدبیر، شور، مشاوره، مشورت
کنکاش
کلمات دیگر: