کلمه جو
صفحه اصلی

خدمتگذار

فارسی به عربی

خادم

مترادف و متضاد

server (اسم)
خدمتکار، کمک کننده، نوکر، خدمتگذار، بازیکنی که توپ را میزند

servitor (اسم)
تابع، خدمتکار، مستخدم، نوکر، خدمتگذار، زیر دست

پیشنهاد کاربران

خدمتگذار[ خ ِ م َ گ ُ ]به معنی کسی است که به انتخاب عامه مردم انتصاب برای مالکیت مکانی , عنوانی و حتی کشوری شود
*توجه: این واژه از نظر املایی غلط است و اصل آن خدمتگزار است به معنای کسی که خدمتی را ادا می کند.


کلمات دیگر: