کلمه جو
صفحه اصلی

راهزنی دریایی کردن

مترادف و متضاد

rove (فعل)
گردش کردن، سرگردان شدن، پرسه زدن، راهزنی دریایی کردن، اواره شدن، ول گردیدن


کلمات دیگر: