ربیعی
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
بهاری، ربیعی، شبیه بهار، باطراوت چون بهار
فرهنگ فارسی
بوشنجی ( پوشنگی ) شاعر و مداح فخرالدین از آل کرت ( ف. ۷٠۲ ه. ق./ ۱۳٠۲ م. ) گویند ربیعی بسیارباده نوش بود و بدین سبب بزندان افتاد و مثنویی بنظم در آورد موسوم به (( کارنامه ) ) تا بدین وسیله شفقت سلطان را بسوی خود منعطف سازد ولی حاصل نبخشید. وی مثنویی دیکر دارد بنام (( کرت نامه ) ) بسبک شاهنامه فردوسی .
( صفت ) منسوب به ربیع بهاری قصیده ربیعی .
( صفت ) منسوب به ربیع بهاری قصیده ربیعی .
لغت نامه دهخدا
ربیعی.[ رَ ] ( ص نسبی ) منسوب به ربیع. بهاری :
پالوده راوق ربیعی
خاک قدم تو از مطیعی.
پالوده راوق ربیعی
خاک قدم تو از مطیعی.
نظامی.
- قصیده ربیعی ؛ قصیده ای که در آن وصف بهار کنند. بهاریه.فرهنگ عمید
بهاری.
دانشنامه عمومی
ربیعی (روستا). ربیعی به عربی ( الرَربیعی )، روستایی است در دهستان بنو واقد از توابع استان استان صَنعاء در کشور یمن در شبه جزیره عربستان.
الصنعانی، محمد بن یحیی بن عبدالله بن احمد، الیمانی. ، (اَلأنَباءَ عَن دُولةَ بَلقِیسَ وَ سَبأَ) ، منشورات دار الیمنیة للنشر والتوزیع، صنعاء، چاپ وانتشار سال ۱۹۸۴ میلادی به (عربی).
جمعیت آن (۶۵) نفر (۵ خانوار) می باشد.
الصنعانی، محمد بن یحیی بن عبدالله بن احمد، الیمانی. ، (اَلأنَباءَ عَن دُولةَ بَلقِیسَ وَ سَبأَ) ، منشورات دار الیمنیة للنشر والتوزیع، صنعاء، چاپ وانتشار سال ۱۹۸۴ میلادی به (عربی).
جمعیت آن (۶۵) نفر (۵ خانوار) می باشد.
wiki: ربیعی (روستا)
پیشنهاد کاربران
سلام ، ربیع به معنی بهار است ، پس ربیعی یعنی بهاری.
اما کلمه ی ربیعی ، یک کلمه ی عربی است.
در ضمن فامیلی هم می تواند باشد.
اما کلمه ی ربیعی ، یک کلمه ی عربی است.
در ضمن فامیلی هم می تواند باشد.
کلمات دیگر: