کلمه جو
صفحه اصلی

رجل سیاسی

فارسی به عربی

دبلوماسی , رجل الدولة

مترادف و متضاد

diplomat (اسم)
دیپلمات، سیاستمدار، رجل سیاسی، سیاس، سایس

statesman (اسم)
سیاستمدار، رجل سیاسی، سایس، زمامدار

پیشنهاد کاربران

آنکه آونگی آویخته در میان دو پای خود داشته باشد

. . . نگاه کنید به گزینش ریاست جمهوری در ممالک محروسه ی �شیطان بزرگ�! دو نامزد بیش تر نبود: یکی مُذکّر و دیگری مؤنّث؛ تفاوتی هم نمی کرد که این بر سر کار آید یا آن؛ سیاست، یکی بود و همچنان هست. تفاوت بزرگ ما با آن ها در این است که ما این یکی را �رَجُل� یا از آن ناشایست تر، �رَجُلِ سیاسی� نمی شناسیم؛ چون از داشتن چیزی آویخته میان پاهایش بهره مند نیست؛ لاکن، آن یکی بهره مند است.

برگرفته از پی نوشت یادداشتی در پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2017/04/blog - post_522. html



کلمات دیگر: