کلمه جو
صفحه اصلی

گاپاره

فرهنگ فارسی

غار

لغت نامه دهخدا

گاپاره. [ رَ / رِ ] ( اِ ) غار. ( شعوری ). رجوع به گاباره شود. || ( اِ مرکب ) گله گاو. ( جهانگیری ) ( شعوری ) :
چو شب شد دید گاپاره در آنجا
مگر جائی بده گاپاره ده را ( ! )
شعوری.
رجوع به گاباره شود.


کلمات دیگر: