کلمه جو
صفحه اصلی

تتشی

لغت نامه دهخدا

تتشی. [ ت ُ ت ُ ]( ص نسبی ، اِ ) منسوب به تتش. رجوع بماده ذیل شود.

تتشی. [ ت ُت ُ ] ( اِخ ) بیمارستانی به باب الازج بغداد منسوب به خمارتگین ، یکی از غلامان تاج الدوله تتش بن ارسلان بن داودبن سلجوق است. ( از معجم البلدان ج 2 ص 366 ). || عقارالتتشی ؛ بازاری است نزدیک مدرسه نظامیه بغداد منسوب به خمارتگین. ( از معجم البلدان ایضاً ).

تتشی . [ ت ُ ت ُ ](ص نسبی ، اِ) منسوب به تتش . رجوع بماده ٔ ذیل شود.


تتشی . [ ت ُت ُ ] (اِخ ) بیمارستانی به باب الازج بغداد منسوب به خمارتگین ، یکی از غلامان تاج الدوله تتش بن ارسلان بن داودبن سلجوق است . (از معجم البلدان ج 2 ص 366). || عقارالتتشی ؛ بازاری است نزدیک مدرسه ٔ نظامیه ٔ بغداد منسوب به خمارتگین . (از معجم البلدان ایضاً).



کلمات دیگر: