اسپلی. [ ] ( اِ ) بلغت تنکابن اسم جرّی است. ( تحفه حکیم مؤمن ) ( فهرست مخزن الادویه ).
اسپلی
لغت نامه دهخدا
گویش مازنی
/espeli/ خرمگس - مگس خونخوار کوهستانی البرز مرطوب & اسپله - ماهی درشت اندام خزری با سر بزرگ
۱خرمگس ۲مگس خونخوار کوهستانی البرز مرطوب
۱اسپله ۲ماهی درشت اندام خزری با سر بزرگ
کلمات دیگر: